استخراجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] استخراج، خارج کردن بهزور، درآوردن بهرهبرداری از معدن، معدنکاری، معدنکاوی، حفاری▼ عصاری، آبمیوهگیری، آبگیری، اعتصار، آب کشیدن، آب گرفتن آهنگد
استخراجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] استخراج، خارج کردن بهزور، درآوردن بهرهبرداری از معدن، معدنکاری، معدنکاوی، حفاری▼ عصاری، آبمیوهگیری، آبگیری، اعتصار، آب کشیدن، آب گرفتن آهنگد
[فعل] درآوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت درآوردن، استخراج کردن، کندن، گود کردن، حفر کردن، تونل زدن▼ کشیدن [دندان]، بیرون آوردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن شیار کشیدن سفتن،
مقعر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، غر کردن، فرورفتگی ایجاد کردن حفر کردن، حفاری کردن، استخراج کردن، گود کردن، تونل زدن، نقبزدن، کندن، گودبرداری کردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو
کشففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، اکتشاف، کندوکاو، استخراج، یافت، پردهبرداری، آشکارسازی، رونمایی تجسس، کاوش، تحقیق، پژوهش، تفحص، اکتشاف، جستجو برداشت غریزۀ کارآگاهی، پیگی
آزادسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام آزادسازی، آزادی، رهایی، ترخیص، خلاص تبرئه، پاکسازی پدیدارسازی، استخراج، جداسازی مقرراتزدایی آسودگی، خلاص، تسکین آزاد شدن، انفصال، مرخص