اسانسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یره، جوهر، آب، افشره، فشرده، شربت، رُب، آبمیوه، افشرده، نکتار، روغن، مایه عصیر
آسانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آسانی، راحتی، سهولت، روانی، سادگی تسهیل، آسان سازی، سادهسازی، کمک آسودگی، آسایش، خاطرجمعی، استراحت، تهییجناپذیری تساهل، آسان
آسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ن، سهل، راحت، ساده، میسر، عملی، قابلاجرا، بلامانع خوار بیرنج، بیتعب، سَبُک، بدون اشکال، بدونزحمت قابلاجرا، قابل تقلید، قابل
آسان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آسان بودن، زحمتی نداشتن، مشکلیایجاد نکردن، جواب ساده داشتن، بدون زحمت انجام شدن
آسان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ن کردن، تسهیل کردن روان کردن، روغن زدن، لیز کردن توضیح دادن، تفسیر کردن
عطرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی طر، اسانس، بویخوش، عطریات، عرق، عطرمایه گلاب، مُشک، مشکدانه، دانههای خطمی معطر، گل، میوه پارفم، ادوکلن، افترشیو، ادوتوالت، زیباسازی عود، بخور
حملکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سم] حملکننده شاسی، تیر حمال آسانسور، پلهبرقی، بالابر کانتینر، کشتی، ناو وسایل نقلیه عمومی گاری ساک، سبد، ظرف پُست، ارتباطاتپستی، پخش رادیویی، موبا
منقبض کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کردن، کوچک کردن، ازحجمچیزی کاستن، متراکم کردن، متکاثف کردن فشردن، تحت فشار قرار دادن، فشار آوردن، چلاندن، فشرده کردن، افشردن، پالودن، عصاره گرفتن، ا
نوشیدنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نوشابه، آشامیدنی، شراب، مشروب، شربت، اشربه، اکسیر آب، آبمعدنی، آب قند نوشیدنی گرم، قهوه، نسکافه، چای، شیرکاکائو، تیبگ معجون، آبمیوه، افشره، نکتار