ازروی غفلتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود روی غفلت، شتابزده، زود، هولهولکى، بىتأمل، دستپاچه، عجولانه سهواً، اشتباهی بیمطالعه، بدون مقدمه، بیتأمل، بدون تدارک قبلی، اللهبخ
ازروی هوسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هوسآمیز، غیرقابلپیشبینی، غیرمنتظره، دلبخواهی، خودسرانه، مستبدانه، متناقض، ناجور
آبروی خودراریختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خودراریختن، رسوایی به بار آوردن، افتضاح بار آوردن (بالا آوردن، راه انداختن) خود را سبک کردن، نزول اجلال کردن
افشا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فشا کردن، فاش کردن، پردهبرداشتن، ظاهر کردن، عریان کردن، برهنه کردن لو دادن، آفتابی کردن، افشای راز کردن، رسوا کردن، سرپوش از روی راز برداشتن،
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی
امتناع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ع کردن، استنکاف کردن، نهگفتن، ابرو بالا انداختن، دست رد بهسینۀ کسی زدن، جواب رد دادن، نفی کردن، انکارکردن، ردّ کردن، اکراه داشتن از
مالپرستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اندوزی، سودجویی، مالاندوزی، احتکار، حرص، آز، طمع، افزونخواهی، زیادهجویی، افزونطلبی، میل(اشتیاق) حسرت، رویا، هوس، آرزو پولکی بودن انبار ک