تیرهسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ازی، کسوف، خاموشی، ناپدیدی، غروب افول، زوال، تیرهشدن آفتابزدگی، برنزه شدن تیرگی روابط، کدورت ◄ دشمنی خورشیدگرفتگی، آفتابگرفتگی، گرفتِ جزئی، قد
شستشوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ازی، خانهتکانینوروز، گردگیری، چرکزدایی، گندزدایی، باد گرفتن، جاروکشی، جاروپارو، رُفتورو تطهیر، غسل، تغسیل، تصفیه، پالایش تنقیه استریل کردن
مسخرهبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ازی، تقلید، پانتومیم، هنر تئاتر، ادا، حرکت معنیدار تمسخر▲ هجو، تجسم غیرواقعی طوطیواری، تشابه تظاهر، فریب
بینیازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ازی، سیری، پُری، اشباع، کمال رضایت، خوبی، زیادی، وفور، ملالت، زیادت بلندطبعی، استغنا، بلندنظری، مناعت، مناعتطبع بزرگواری، [◄ منصب 733]، بیا
نقش (بازی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ازی)، نقش، بازی، رُل، شخصیت پانتومیم نقش اصلی، نقش اول، نقش دوم پسره، آرتیسته، دختره، قهرمان، آدم بده، دزده، چارلی ترس