نفهمیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ، متحیر بودن، ازدرکچیزی عاجز بودن، درشگفت بودن، تو[یِ] باغ نبودن، ندانستن درست نشنیدن
دوست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، دوستی کردن، آشنابودن آشنا شدن، نزدیک شدن، اُختپیدا کردن، ازدر دوستی درآمدن، ارتباط گرفتن (یافتن)، تماس گرفتن، رابطه برقرارکردن آشن
صلحکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آشتی کردن، ترکمخاصمه کردن، بهمخاصمه پایان دادن، آتشبس دادن، مکث کردن، فراموش کردن، شمشیررا غلاف کردن، سلاحرا برزمین گذاشتن ا