آمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، حساب احتمالات، جدول میانه، نما، مُد، متوسط، میانگین اهمیت، انحراف، انحراف نرمال، انحرافاستاندارد، منحنی توزیع برگشت، رگرسیون، همبستگی، دوسوپیوستگی،
ابزار شمارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد زار شمارش شمارنده، شمارشگر، محاسب چرتکه، چوب خط، خطکش محاسبه، متر نواری، اندازهگیری ماشین حساب، ماشین محاسب، صندوق، کامپیوتر، رایانه مسئول شمارش، مت
ازکار انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت داختن، ناتوان کردن، بالوپرکسی را شکستن، ازکار انداختن، انداختن، ازپا درآوردن، ترساندن عقیم کردن، اخته کردن، سترون کردن ساقط کردن
ابزار کشاورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، خیش، گاو آهن، شخمکن، شنکش، شانهزن، مازو، کلوخ شکن، بیل، بیلچه، داس تراکتور، خیشه، دیسک، کمباین، هرس، چنگال، شیارکش، آبپاش، بذرپاش، بذرافشا
ابزار اندازهگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود اندازهگیری، میزان، ترازو، قپان، باسکول میلۀ متر، نوار متر، پیمانه عقربک، عقربه
آزردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی آزار رساندن، آسیبرساندن، صدمه زدن، بدی کردن، دردآوردن خستن، مجروح کردن آزار داشتن، اذیت کردن، آزار دادن، آهنگِکسی (چیزی) کردن (داشتن)، ناخوش
بدی کسی را خواستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ا خواستن، نفرت داشتن، رشک ورزیدن، اذیتکردن، زجر دادن، درحق کسی بدی کردن، آزار داشتن، ضرر زدن، آزار دادن، آش برای کسیپختن، اطوار آمدن (ری
شمردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ن، حساب کردن، درآمارآوردن، محاسبهکردن، شمارهگذاری کردن، نمره دادن، شماره گذاشتن، حساب رانگهداشتن، لیست کردن برشمردن، تکرارکردن حسابداری کردن انبارگ
نجات دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نجات دادن، خلاص کردن، رهاساختن، رهانیدن، آزاد کردن بهکمکآمدن، درآوردن
آزاد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام آزاد کردن، رها کردن، رهاییدادن، رهانیدن عفو کردن، بخشیدن وادادن واگذاشتن، واگذار کردن، اجازه دادن