آسانگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام گیری، ملایمت، ارفاق، آوانس، مدارا، نرمش، تحمل، مماشات، بیطرفی تساهل، تسامح، آزاداندیشی، آزادفکری، دمکراسی، آزادی، لیبرالیسم ترحم، دلس
خونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ول قرمز، گلبولسفید، پلاکت، سرم، پلاسما، هموگلوبین ارهاش، گروه خون خونریزی دستگاه گردش خون: قلب، دل، خون، دهلیز، بطن، دریچه آئورت، رگ، ورید، ع
مدارا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام را کردن، ملاحظه کردن، آسانگرفتن، نرمش نشان دادن، ارفاق کردن، امتیاز دادن، آوانس دادن، تخفیف دادن میانهرو بودن، ملایم شدن نوازش کردن
عفوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بخشش، بخشایش، جوانمردی، آمرزش، مغفرت، ارفاق، پوزش، تبرئه، حمایت، ترحم، دلسوزی، همدردی، صبر احسان، دهش گذشت، چشمپوشی، اغماض بخشودگی، غفر
بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بخشودن، عفو کردن، گذشت کردن، بخشاییدن، امان دادن، آمرزیدن، فراموش کردن، ارفاق کردن، معاف کردن، کوتاه آمدن، مدارا کردن، ترحم کردن صبور بو