خونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ول قرمز، گلبولسفید، پلاکت، سرم، پلاسما، هموگلوبین ارهاش، گروه خون خونریزی دستگاه گردش خون: قلب، دل، خون، دهلیز، بطن، دریچه آئورت، رگ، ورید، ع
عدم قطعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال عدم قطعیت، نامعلومی، ابهام، ایهام تئوری کوانتوم چیز نامعین، چیزی، فلانی گمنامی، ناشناسی، بینامی مظنه ناباوری بلاتکلیفی
گره بازکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم دن، عقده باز کردن، عقدهگشودن، گره (کلاف) گشودن، رفع ابهام کردن، رفع پیچیدگی کردن، روشن کردن، حل کردن راه را باز کردن، روان کردن بهتر کردن تعبیر کردن،
ایهامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ایهام، دوپهلویی، جناس، قطبیت ابهام، غیرقابلدرک بودن، عدم قطعیت تغییر عقیده
بینظمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظمی، بیترتیبی، نابهسامانی، عدم هماهنگی، درهم برهمی، بههم ریختگی، درهم ریختگی، هرج ومرج اختلال، تلاطم، شلوغی، آشوب جنجال، سروصدا، قال، همهمه، صدای