ارعابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تخویف، مرعوبکردن، تشر، ابهت، هیبت، ترساندن، بیم دادن، بازداشتن، تهدید، اخطار، مجازات چیز مرعوبکننده: نهیب، فریاد، آژیر ◄ صدای بلند، علامت خ
اربابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دال، بردهدار، آقا، صاحب، سَروَر، افسر، خداوند، دهقان، کدخدا، رئیس قبیله، مخدوم، مالک، بزرگ خاندان، پشتیبان رئیس، بزرگ، سَر، سالار، ولی
تهدیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی تهدید، اخافه، اعلان جنگ، ارعاب وعید ≠ وعده ◄ امید شمشیر دموکلس، ورطه، خطر، اخطار نفرین، فحاشی دستور، اخاذی، درخواست سلاح بازدارنده، چماق
بازداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام تحذیر، منصرف کردن، تقبیح، توصیۀ علیه، دلسرد کردن، هشدار، اخطار، منع، جلوگیری، ممانعت، قدغن، تحریم، ممنوعیت ملامت، نکوهش، سرزنش تضعیف روح
علامت خطرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی خطر، هشدار، اخطار، آژیر، آلارم، زنگخطر، بوق، پرچم سرخ، اساواس، چراغ راهنمایی اعلان خطر، نهیب فال علائم راهنمایی، عبورممنوع، تیر راهنما آژیر
ترسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیم، هراس، خوف، جبن، پروا، هول، هولوولا، محابا، مرعوبیت، چشمترسی، بأس، خشیت، دهشت، احترام، بزدلی، اجتناب ضعف اعصاب▼، ترس روانی ◄فوبیا▼ چیز