ارزندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی گرانمایه، نازنین، ارزشمند، نادر، نادره استثنایی، ممتاز▲، درجهیک، تَرازاول ◄ اعلا [محیطانسان:] ارزشمند
ارزانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ازل، معقول، مایهکاری، کمبها، کمخرج، مناسب، منصفانه، اقتصادی، اکونومی، پایین، کم، عاریه
ارزانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] ارزانی، کمبهایی، خریدارزان جنس حراجی، کالای دستدوم، قیمتحراجی معافیت جنس ارزان، عاریه
ارزان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی زان بودن، نازل بودن، اقتصادیبودن، صرفه داشتن، مفت بودن، راکد شدن، ازآسمان ریختن (باریدن)
ارزان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ان کردن، توی سَر مال زدن دور ریختن، بهمال خود آتش زدن، آب کردن، چوب حراج زدن، فروختن
ارزانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] ارزانی، کمبهایی، خریدارزان جنس حراجی، کالای دستدوم، قیمتحراجی معافیت جنس ارزان، عاریه
دادهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ه، رایگان، ارزان، ناقابل، دادنی، بخشیدنی اعطاشده، اهداشده، هدیهشده، اعطایی، اهدایی، واگذاری، واگذارشده، وقف، وقفشده، مبذول، مرحمتی مجاز نذ
مجاناًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اناً، مایهکاری، ارزان، باتخفیف، بیپول، بهطور رایگان، رایگانی
خسیس بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] خسیس بودن، آب از دستش نچکیدن، ارزن از دستش نریختن کم دادن، در تنگیگذاشتن، مضایقه کردن، صرفهجویی کردن، خودخواه بودن انبار کردن، استفادهنکر