ارتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کر، سپاه، جیش، عسکر، قوا، افواج سازمان ارتش: ستادمشترک، فرماندهی، نیرو، عملیات، دژبان، پشتیبانی، اردنانس، عقیدتی-سیاسی، اطلاعات
آرزوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی هوس، جاه، آرمان، هدف، خیال، رویا، آیندهنگری، وهم طمع، مقصود، منظور، داعیه، قصد خواهش، مراد، کام، حسرت، تمنا، تقاضا، التماس معشوق، محبوب، مطل
دستکم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال کم گرفتن، کم برآوردکردن، تخمین کم، تخمین بدبینانه، تخمین محتاطانه، تقویم محتاطانه، احتیاط، میانهروی، ملایمت کتمان حقیقت کاهش ارزش، استهلاک
هزینه داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی شتن، تمام شدن، خرجداشتن، ارزش داشتن، ارزیدن، برآورد کردن، بهقیمتی ردوبدل شدن
خوشسلیقه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وشسلیقه بودن، تمیز دادن، قدردانستن، ارزش دادن، برآورد کردن، مشکلپسند بودن
اندازهگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود گیری، سنجش، پیمایش، توزین، تقویم، متراژ، متره کردن، نقشهبرداری، مساحی، محاسبه، شمارش برآورد، کارشناسی، تخمین، گمان، حدس تعیین ارزش