ارزشمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، قیمتی، نفیس، فاخر، سلطنتی، نادر، گرانمایه، ارزنده، نازنین، باارزش، بهادار، پُرمایه، مغتنم، پرارزش، مرغوب [عمل و صفات انسانی:] ارزنده
ارتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کر، سپاه، جیش، عسکر، قوا، افواج سازمان ارتش: ستادمشترک، فرماندهی، نیرو، عملیات، دژبان، پشتیبانی، اردنانس، عقیدتی-سیاسی، اطلاعات
ازگردش خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ردش خارج کردن، کاهش ارزش دادن برگشت خوردن، برگشت زدن
ارزندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی گرانمایه، نازنین، ارزشمند، نادر، نادره استثنایی، ممتاز▲، درجهیک، تَرازاول ◄ اعلا [محیطانسان:] ارزشمند