آتشبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آفتابمهتاب، ترقه، نارنجک، فشفشه، کوزه، سیگارت، دینامیت زرنیخ، باروت، اکلیل سرنج، مواد منفجره
رتبۀ لشگریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) گماشته، سرباز، سرجوخه، گروهبان، استوار، ستوان، سروان، سرگرد، سرهنگ، سرهنگ، سرهنگ، سرتیپ، سپهبد، سردار، سرلشکر، ارتشبد، امیر، اف
کورهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، تنور، پاتیل، بوته، آتشدان، شُمینه، اتوکلاو، اجاق بخاری▼ آتش دودکش کورۀ آهنگری، کلانی آتشچرخان، آتشگردان آتشخان، آتشخانه کوه آتشفشان ساج
پختوپزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پز، آشپزی، طبخ، طباخی وسایل پختوپز: کباب، سیخ، منقل، انبر، ذغال، بادبزن، مجمره (مجمر)، آتشدان آرامپز، اجاق، کوره ماهیتابه، دیگ، قابلمه، ملاقه، کفگ
بخاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ق، کرسی، هیتر، سماور، کتری، دیگ، رادیاتور، شعلهپخشکن پتوبرقی، کیسۀ آبگرم آبگرمکن، سونا، جکوزی گرمخانه، گلخانه ◄ باغ آشپزخانه، پختوپز، منقل، ک