ارادهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هکردن، امر کردن، ارادهداشتن، اختیار داشتن، مخیر بودن، مایل بودن، دلش خواستن، آزاد بودن، انتخابکردن قصدکردن، آرزو کردن، میل داشتن تصمیم
گاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ارابه، درشکه، ارابۀجنگی، فایتون فرقون، خرك، باركش، چرخدستی کالسکه، گردون عربانه، عرابه، عراده چرخ تختروان، محمل، کجاوه، هودج، عماری تابوت ◄ کفن
رانندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ناخدا، خلبان، لکوموتیوران، راهبر، رهبر شوفر، رانندۀتاکسی، شاگرد راننده گاریچی، ارابهران، درشکهران
ارادهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هکردن، امر کردن، ارادهداشتن، اختیار داشتن، مخیر بودن، مایل بودن، دلش خواستن، آزاد بودن، انتخابکردن قصدکردن، آرزو کردن، میل داشتن تصمیم
منفعل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت منفعل بودن، بیحرکت بودن، ارادهنداشتن، حال حرکت نداشتن، آرام بودن عمل نکردن
منظور داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن داشتن، مقصود داشتن، ارادهکردن، منظور داشتن، بهکنایه گفتن