ادیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اهل کتاب، اهل ادب، اهل قلم سردبیر، ادیتور، ویراستار، مصحح، غلطگیر، نمونهخوان ◄ ویرایش کتابشناس، کتابدوست، کتابخوان
ادبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت] ادبی، سبکدار مغلق، مبهم، دوپهلو لطیف، دلنواز، ظریف [کلام] ادبیه ناگذر صریح رمانتیک، شورانگیز، شدید[کلام]
آسیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ضربوجرح، ضایع کردن، تضییع، فرسایش، استهلاک، سایش، اتلاف، بدی، سوء استفاده صدمه، ضرب، جرح زیان، ضرر، مضرت، خسران ازالۀ بکارت آفت، بلا، فتنه،
آسیب زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زدن، معیوب کردن، خسارت وارد آوردن آسیب به کسی (چیزی) رساندن، آهنگِ کسی (چیزی) کردن (داشتن)، آهشکسی را گرفتن، بدی کردن خرابکاریکردن، سابوتاژ ک
ادبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دب، نزاکت، اتیکت، اخلاق، اصالت، پرورش بهادری، شوالیهگری، احترام ملاحظه، فروتنی تربیت، تعارف، حسن سلوک، رفتار نیک، تشریفات معاشرتی بودن،
دانشمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال شمند، عالِم، فاضل، ادیب، علامه، مجتهد، فقیه، فرزانه استاد، پروفسور، آموزگار دکتر، دبیر دانشجو، طلبه، شاگرد فارغالتحصیل حرفهای، متخصص ادبا
زبانشناسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، اتیمولوژیست، ادیب، دانشمند، مترجم، چندزبانه، استاد زبان صاحبنظر نحوی
دبیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نویسنده، ناسخ، محرر، تحریرکننده، مورخ، ادیب، نویسندۀ نامه خطاط، خوشنویس موبد معلم، آموزگار کارمند سیاسی، دبیراول، د
تغییردهنده: آنزیمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر نده: آنزیم، مخمر، مایۀ خمیر، کاتالیزور، کاتالیست، بچهسرکه شیمیست، کیمیاگر، جادوگر مبدل، آداپتور، ترانسفورماتور، ترانس، ترانسفورمر، وسیلۀ برقی، الک
حکمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال عمیق، استادی، دانشمندی، تبحر، احاطه، اشراف، تخصص، دانش اکتسابی، مطالعه مطالعۀ بیثمر، زیادهخوانی، خرخوانی ادیب ◄ دانشمند عمق دانش