دادخواستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ادعانامه، استشهاد، استشهاد محلی، استشهادنامه، عرضحال، اظهارنامه، اظهاریه، اخطاریه، اخطارنامه، احضاریه، خواست برگ، احضارنامه، حکم تفتیش، اجازه ت
تعقیب قانونی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات انونی کردن، ادعانامه تنظیم کردن، کیفرخواست تنظیم کردن، دادخواهی کردن، توطئه کردن، دروغگفتن
اتهامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] اتهام، ادعا، تهمت پیگرد قانونی، دادخواهی ادعانامه، کیفرخواست، عرضحال
واگذاردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رده، واگذارشده، نگهدارینشده، واهشته مورد غفلت واقعشده، واگذاشته [غفلت] فروشرفته، فروختهشده، واگذارشده، واگذاریشده، هبهشده، انتقالی،