ابطالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ان، بطلان چیزیراثابت کردن، تکذیب، اثبات خلاف چیزی، سلب، برهان خُلف، اثبات اشتباه، رد نظر، تخطئه، نقض، نسخ، ایجاب، ردّ، محکومیت عدم قبول،
شرایطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود رایط، اوضاع، احوال، عوامل، موقعیت، فاکتور ها محیط چارچوب، مفاد جوّ، جوّ حاکم، حالوهوا، فضا، محیط، آسمان، فلک، زمانه وضعیت، جای خاص، جای مشخص، نسبیت
روح احضار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ل] روح احضار کردن، رموز را کشف کردن احوال غیب دانستن، ورق نانوشته خواندن
ثبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نامنویسی، ثبتنام دفتر ثبت، دفتر اندیکاتور، دفتر نامنویسی، دفتر خاطرات ادارۀ ثبت احوال، ادارۀ ثبت شرکتها متصدی ثبت
سرزدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی لۀ رحم بهجاآوردن، دیدن کردن، عیادت کردن، احوال گرفتن، بر (به) بالین کسی رفتن، دیدار کردن
حالتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود حالت، چگونگی، چونی، وضعوجودی مَثَل، مورد، وضع، وضعیت، شرایط موقعیت، رتبه، درجه، مقام، اعتبار وضعیت جسمی یا روحی: احوال، عادت، حال، خلط، سیرت، خلق، ط