روح احضار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ل] روح احضار کردن، رموز را کشف کردن احوال غیب دانستن، ورق نانوشته خواندن
روح احضار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ل] روح احضار کردن، رموز را کشف کردن احوال غیب دانستن، ورق نانوشته خواندن
دستورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ] دستور، فرمان، حُکم▼ مشیت، امر، دستوردادن، ابلاغ، احضار، اظهار، تأکید، انتصاب امرونهی، انگیختن، انگیزش، بازداشتن، خواهش، نهی
درخواستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، مطالبه، ادعا، طلب، وجود حق، خواهش احضار مدعیگری، طلبکاری اجازه!
مجوزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دستور، برگۀ فرمان، اجازه حُکم، حکم کتبی، ابلاغ، ابلاغیه، احضاریه، حکم توقیف، حکم جلب، مراحل قضایی پاسخ قرارداد، حُکم کارگزینی، حکمانتصا
طلبیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام یدن، ادعا کردن اصرار کردن، پافشاری کردن مصادره کردن سفارش دادن، نیاز داشتن، طلب کردن، خواستن، مطالبه کردن احضارکردن سفارش غذا دادن، اُر