پوشش زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد نگفرش، آسفالت، شوسه، پارکت، موکت، مکالئوم، آجرفرش، موزائیک، کاشی، سرامیک سبزه، چمن، ماسه، شن، ریگ، سنگلاخ، قلوهسنگ، زمین خاکی، خاک سنگ ◄ صخره قالی،
اثباتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال اثبات، استدلال، نشان دادن، تأیید، احراز استناد، مدرک حقیقت انکارناپذیر، حقیقت دلیل، گواه، نشانه، دلالت ایقان، قطعیت رسیدگی، تحقیق، آزمایش
شعائر را اجرا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ] شعائر را اجرا کردن، مناسک را بهجای آوردن، کفاره دادن حاجی شدن، زیارت کردن، احرام بستن (گرفتن)، اقامه بستن
رقم کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قم کاهنده، نقصان، استهلاک، هزینۀ استهلاک، تنزل، کاهش برش، قاچ کسر، تخفیف کسری، کمفروشی تمامراه را نرفتن کمیابی غرامت، جریمه نشت، خروجی آبرفتن، کوتا
انقباضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد انقباض، تراکم، قبض، تکاثف تنگی، قید، محدودیت کاهش، کم کردن، تقلیل انقباض عضلانی، اسپاسم، گرفتگی، درد زایمان سیاست انقباضی مالی، تورمزدایی، کاهش تور