اربابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دال، بردهدار، آقا، صاحب، سَروَر، افسر، خداوند، دهقان، کدخدا، رئیس قبیله، مخدوم، مالک، بزرگ خاندان، پشتیبان رئیس، بزرگ، سَر، سالار، ولی
دوستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ر، رفیق▲، همراه، همصحبت، مونس، همدم، حبیب، همنشین، مصاحب، معاشر، شخص عاشق، همکار همسایه، هموطن همکلاسی، بغلدستی، بچهمحل آشنا رابطه، پ
صاحبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی زمیندار، ارباب، سلطان، فاتح، لُرد، خان، فئودال، دهقان اولیا، اصحاب، صاحبان، دارندگان شخص ثروتمند
طبقۀ اجتماعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، ارباب، فئودال، رعیت، سرمایهدار، کارگر، روحانیت، جنگیان، برزگران، پیشهوران، بینوایان بورژوازی، خردهبورژوازی کاپیتالیست
قطعۀ زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اعت، ملک اربابی، تیول، زمین، باغ، مزرعه، مرتع، دِه، تکهزمین، پارچه، حیاط قلمرو، امارت، سرزمین، املاک خالصه، حکمرانی مستملکات، متصرفات، مستع
وسیلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یله، منبع، اسباب، منابع، امکانات، مواد اولیه، مواد افزار، سازوبرگ، آلت، لوازم، ابزار ماشینآلات، وسایل، مصالح، اسلحه، وسیلۀ نقلیه، اسبابآلا