اعقاب (آیندگان)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم آیندگان)، سلاله، بازمانده، فرزند، عقبه، خلف [ اعقاب 170] آیندگان، نسلهای بعد، نسب ولیعهد، وارث، ذینفع جانشین، فرد جایگزین قوای تازهنفس، نیروی کمکی،
اعقابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ب، اولاد، سلاله، ابنا، فرزندان، پسران، دختران، بنات، بچهها ارث، وراثت بازماندگان، وراث، بقایا آیندگان، نسلهای بعد، نسب▼ بازمانده، فرزند، عقبه، خلف،
اعقاب (آیندگان)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم آیندگان)، سلاله، بازمانده، فرزند، عقبه، خلف [ اعقاب 170] آیندگان، نسلهای بعد، نسب ولیعهد، وارث، ذینفع جانشین، فرد جایگزین قوای تازهنفس، نیروی کمکی،
بازماندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بازمانده، وارث، یادگار، جانشین، ذینفع بیوه، مطلقه بازماندگان، اعقاب برکنارشده، مردود
تعاقبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم تعاقب، توالی▼، جانشینی، اعقاب تعاقب زمانی ◄ تأخر [در زمان] تداوم و استمرار، ادامه، تداوم در عمل، دوام تعقیب، پیگیری دنبال، دنباله، عقبه، عقب دنباله،
شخص متکبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، فرعون، نارسیس، آقابالاسر، اگوتیست، آدم شیک پوش، آدم زرنگ، پرمدعا
نژادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، قبیله، طایفه، ایل، عشیره، سبط، کاست ایل وتبار، آل، تبار، سلسله، خانواده▲، تخمه، اصلونسب، کلان ایلیات، ایلات، عشایر نسل، تخم، اعقاب، نسب گروه، مل