اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش
ابطالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ان، بطلان چیزیراثابت کردن، تکذیب، اثبات خلاف چیزی، سلب، برهان خُلف، اثبات اشتباه، رد نظر، تخطئه، نقض، نسخ، ایجاب، ردّ، محکومیت عدم قبول،
اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش
مَفصَلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صال، محل اتصال، پیوند، بند، زانو، لولا، درز، رباط محل جوشکاری زانو، آرنج، مچ، قوزک، بندانگشت تقاطع، بافت متقاطع شیرازه، فنر
پیوندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوند، وسیلۀ اتصال، محیطِاتصال، مادۀ اتصال طناب▼، قلاویز▼، گره، رباط▼، قفل▼، یوغ▼، کمربند▼، افسار، کمند▼، چسب▼ زنجیر، رابطه لولا، اتحاد ملاط، سیمان
چسباندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت منسجم کردن، بستن، اتصال دادن، بههم پیوستن، ارتباط دادن، وصل کردن اتصال کردن، محکم کردن
باهم بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت باهم بودن، منسجم بودن، بههمچسبیدن، اتصال داشتن یکی شدن، گرد آمدن، جمع شدن چسبیدن، نگهداشتن، یککاسه شدن، جامدبودن ارتباط داشتن