آتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ش، شعله، گلآتش، الو، لهیب، حریق، آتشسوزی، اشتعال، احتراق زبانۀ آتش هیزم، سوخت، تنور، کوره، بخاری آذر، جرقه، شراره، اخگر، صاعقه آتشکده کوه آتشفش
آتش گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رفتن، سوختن، الو گرفتن (کردن)، گُر گرفتن (زدن) مشتعل شدن، اشتعال یافتن، اشتعال داشتن، شعلهور شدن، شعلهور بودن، شعله (گرازه) کشیدن (زدن)
آتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان آتی، آینده، بعدی، آتیه مقرر، طبق برنامه، منتظره، موعود، مقدر، ازپیش تعیینشده، جبری قریبالوقوع، درراه، درشرف (وقوع) نزدیک، احتمالی، بالقوه، ممکن، م
ارتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کر، سپاه، جیش، عسکر، قوا، افواج سازمان ارتش: ستادمشترک، فرماندهی، نیرو، عملیات، دژبان، پشتیبانی، اردنانس، عقیدتی-سیاسی، اطلاعات
پناه جستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، تأمین خواستن، امانخواستن (جستن)، زنهار خواستن، متحصن شدن، تحصن کردن، پناه گرفتن احتیاط کردن، محتاط بودن مخفی شدن، درکمین بودن، گریختن سنگ
روشنکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ده، کبریت، فندک، چاشنی، سنگ چخماق، آتشزنه، مشعل باروت، مهمات وسایل رساندن سوخت، فتیله، انبر آتشچرخان، آتشگیر آتشکار
احتراقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اق، اشتعال، شعلهوری سوخت آتشسوزی، حریق، آتش التهاب کوتر آتشزنه، آتشگیره، چخماق
کانیهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کانیها، مواد معدنی، معدنیات، مواد غیرآلی، املاح سنگ، سنگمعدن▼، صخره سنگ مرمر، سنگ آذرین، خارا، گرانیت، سنگ رسوبی، تراورتن، سنگپا، سنگ چخماق، آت
آتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ش، شعله، گلآتش، الو، لهیب، حریق، آتشسوزی، اشتعال، احتراق زبانۀ آتش هیزم، سوخت، تنور، کوره، بخاری آذر، جرقه، شراره، اخگر، صاعقه آتشکده کوه آتشفش