اتاق (اطاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام طاق)، حجره، غرفه، دفتر، سالن، هال اتاق خواب، حجله، خوابگاه، شبستان کابین، اتاق فرمان، کاکپیت اتاق استراحت اتاق پذیرایی، اتاق نشیمن، میهمانخانه،
اتاق کنفرانسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نفرانس، تالار، مجلس، محضر، آمفیتئاتر
کلاس (اتاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط (اتاق)، کلاس درس، آزمایشگاه، آزمایشگاه زبان حیاط، کلاسورزش نیمکت، تختهسیاه، تابلو، وایتبُرد
استقرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ستقرار، کاشت، جادهی، گذاشتن، چیدمان، لیآوت اسکان، اُطراق(اتراق)، اقامت، اشغال تعیین محل زندگی، تبعید، اسکان مهاجرت، کوچ، سکونت، منزلگیری، سکنا
مستقر شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام دن، ایستادن، قرارگرفتن، جا گرفتن، لنگر انداختن، متوقف شدن اقامت گزیدن، منزل کردن، ساکن شدن، جا خوش کردن، جا گرمکردن، اتراق کردن از سفر بازآمدن،
اتاق (اطاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام طاق)، حجره، غرفه، دفتر، سالن، هال اتاق خواب، حجله، خوابگاه، شبستان کابین، اتاق فرمان، کاکپیت اتاق استراحت اتاق پذیرایی، اتاق نشیمن، میهمانخانه،
کلاس (اتاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط (اتاق)، کلاس درس، آزمایشگاه، آزمایشگاه زبان حیاط، کلاسورزش نیمکت، تختهسیاه، تابلو، وایتبُرد
جافرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام یش، ظرفیت، فاصله، امکان جا دادن، فضای خالی قابلاستفاده، فضا اتاق خالی، صندلی خالی، میز رزرونشده، خانه اشغال، آکندن ◄ پُرکردن موقعیتشغلی ◄ اشتغا