آبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ب، ماء، آب آشامیدنی، آب معدنی، آب نمک، محلول آب آشدوزو جریان آب، سیل، باران، چشمه، قنات، آبشار اَشکال آب، یخ، برف دریا، اقیانوس، دریاچه، رودخ
آب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] آب دادن، آبیاری کردن آب افزودن، رقیق کردن، خیس کردن، اخته کردن، آبکشی کردن، تَر کردن، نَم کردن ریختن، چکیدن آب انداختن، آب بهجایی انداختن
اعقابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ب، اولاد، سلاله، ابنا، فرزندان، پسران، دختران، بنات، بچهها ارث، وراثت بازماندگان، وراث، بقایا آیندگان، نسلهای بعد، نسب▼ بازمانده، فرزند، عقبه، خلف،
فرزندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نسل، بچه، زاد، ولد، صبی نوه، نبیره، نتیجه، ندیده پسر، پور، ابن، دختر، دخت، بنت، جگرگوشه، نورچشم، نورچشمی، [◄ عزیز 890]، آقازاده، ببه دختربچه، پسربچه
تثلیثفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب لیث تثلیث هندو، براهما، شیوا، ویشنو تثلیث مسیحیت، پدر، پسر، روح القدس، اقنوم، اب، ابن شبان
اقوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقرب
انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ر، آدمی، اشرفمخلوقات، آدم، حوا، انس، آدمیزاده، آدمیزاد، آدمی، آدم، ابوالبشر، آفریده، ابنایبشر عبد، بنده مردم، مردمی، ناس، خلق، خلایق، بنیبشر،