ابداًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد داً، بههیچوجه، اصلاً، هیچ، هیچوقت، هیچگاه، هرگز هیچجور، هیچرقم، هیچگونه اصلاوابدا(اصلاًوابداً)، مطلقاً (مطلقا)، معاذالله، نَه
مراسم ابداع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ابداع کردن، دین جدید آوردن، بدعت آوردن (گذاشتن)، بدعت کردن
مراسم ابداع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ابداع کردن، دین جدید آوردن، بدعت آوردن (گذاشتن)، بدعت کردن
حسابداری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ابداری کردن، حساب نگاه داشتن، چرتکه انداختن، دفتر نوشتن، هزینهیابی کردن، وارد دفاتر کردن، ثبت کردن بدهکار کردن، بستانکار کردن، حساب کردن، م
سخت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی دن، آبدیده کردن، آبدادن، آهار زدن، تقویت کردن یخزدن، سردکردن
خمیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی وشتالو، اسفنجی، آبدار، گوشتدار، لِه، خمیر، کوفته، زیادرسیده، آب لمبو، کوبیده، غلیظ، نیمهمایع تخرمه، زیادپخته تجزیهشده نرم، منعطف لجنی، باتل
واژهسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] واژهسازی، ابداع لغات، وضع لغت زایایی واژهگزینی، فرهنگستان نامآوایی سلامت زبان، پاکی زبان استعاره، بازی باکلمات، ظ