دوست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، دوستی کردن، آشنابودن آشنا شدن، نزدیک شدن، اُختپیدا کردن، ازدر دوستی درآمدن، ارتباط گرفتن (یافتن)، تماس گرفتن، رابطه برقرارکردن آشن
پُرگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه پُرگویی، وراجی، پُرحرفی، پُرچانگی زیادهگویی، اِطناب، اسبتازی، گزافهگویی، بهدرازا کشاندن سخن، طولوتفصیل لافزنی
بیعدالتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نصافی، سوءقضاوت، عدم تشخیص، ظلم، اجحاف، زور، ستم، تطاول، دستدرازی، تعدی، تجاوز، غصب، عمل بیرحمانه حمایت ازخویشاوندان، پارتیبازی، آشنابازی، اجح
طولوتفصیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اضه، اطاله، اطالۀکلام، زباندرازی، اطالۀ زبان (لسان)، زیادهگویی، پُرگویی، اِطناب، بسط، اشباع، درازنویسی، عبارتپردازی
نگارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نوشتن، تحریر، تألیف، ابداع، خلق، ایجاد، تصنیف، سخنآفرینی، نویسندگی، تفسیر، تدوین، اقتباس، نقل مطلب، الهام قلمفرسای