بهآینده نگریستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ده نگریستن، جلوتررا دیدن، آیندهنگر بودن، انتظار داشتن، پیشبینی کردن
نوآورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه مخترع، دارای تخیلقوی، مبتکر، خلاق متجدد تک، خاص مستقل، تطبیقناپذیر غیرمقلد نوپرداز، نوگرا، بدعتگذار
نوآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، خلاقیت، ابتکار، ابتکار عمل، ابداع، اختراع، قوۀ تخیل، تخیل، آفرینش، خلقت، تولید نوی، تازگی، اصالت فردیت، آنرمال بودن سابقه نداشتن، عدم تشابه رَویه
نوآوری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه نوآوری کردن، اختراع کردن، ابتکاربهخرج دادن، آفریدن، تولید کردن اقتباس شدن
آرایش جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یش جنگی، جناح یگان نظامی، گروهان، گُردان، هنگ، جوخه، تیپ یگان هوابرد پهلوفنگ، اقدامات جنگی
بیتقوافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ا، خدانشناس، خدانترس، ناخدا، بیدین، کافر، لامذهب، بیقید، فحاش، اهانتکننده، فاسد مقدسنما، زاهدنما، متظاهر
نسبتاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه اً، تاحدودی، درچارچوبِ، در مقایسه، بهنسبت، بااین دیدگاه، بالنسبه، معالوصف، بااینهمه
انتهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ا، قطب، نوک، نهایت، منتهیالیه، منتهاالیه، پایان، آخرخط، ته ِخط بن، ته غایت، مرز، حدّ پایانه، مقصد رأس، قله پیامد عقب پسوند آند، کاتد، شمال، جنوب مت
فضافرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ا، سطح، مساحت، وسعت، پهنا، حجم، فضای سهبعدی ساحت، حریم، محوطه، آستان، عرصه، دامنه▼، احاطه وکیوم، خلاء فلک، آفاق، آسمان اثیر بسط، امتداد احجام ◄
سطح را برداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ا برداشتن، تراشیدن، تراش دادن(کردن)، برداشتن، خراشیدن، رنده کردن، پوست کندن، پوست گرفتن، زدودن، ستردن خط انداختن شیارکشیدن، دندانهدار کردن کندهکار