فرستادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ادن، پست کردن، ارسالکردن روانه کردن، اعزام کردن، گسیلکردن (دادن، داشتن)
تمیز دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ادن، تشخیص دادن، بازشناختن، فرق گذاشتن، تمیز دادن تفاوت گذاشتن، برتری دادن جداکردن
پایان دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ادن، ختم کردن، به پایانرساندن، فیصله دادن، مصمم بودن، انجام دادن مکث کردن آرد خود را بیختن و الک خود را آویختن، عمرخودرا بهپایان رساندن، مردن
تعمیم دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ادن، عمومیت دادن، تسریدادن، تحت قانون کلی درآوردن، نتیجۀ کلی گرفتن، مصداق چیزی دانستن شامل شدن