آموزگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط زگار، معلم، مدرس، رایزن، مفسر، آخوند، روحانیت، دانا دبیر، استاد، استاد راهنما، ناظم، ناظمه، مدیر مدرسه استاد، عضو هیئت علمی، مدیرگروه، استادی
آموزگار مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بی، شارع، رسول، فرستاده، حواری، آموزگار مسائل دینی، میسیونر، مسئلهدان، مطوف، اصحاب (یارانپیغمبر)
بخشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ده، بخشاینده، بخشایشگر، آمرزگار، کریم، منان، رحمان، رحیم، صبور رحیم، رئوف، رحمدل، دلسوز جوانمرد واهب، وهاب ارحمالراحمین، عیبپوش، صفات
آموزگار مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بی، شارع، رسول، فرستاده، حواری، آموزگار مسائل دینی، میسیونر، مسئلهدان، مطوف، اصحاب (یارانپیغمبر)
متخصصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه شخص حرفهای، پروفسور، فوق متخصص، آموزگار نویسندۀ معتبر حسابدار رسمی (خبره، قسمخورده) کارشناس فنی، کارشناس رسمی دادگستری بزرگتر، ریشسفید
پیامبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب غمبر، رسول، نبی، فرستاده، مرسل، شارع، مصحفنویس، معصوم آموزگار مذهبی، عالم دینی، واعظ، سروش پیامبران، انبیاء، رسولان، فرستادگان آدم، باباآدم، ابراهی
دانشمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال شمند، عالِم، فاضل، ادیب، علامه، مجتهد، فقیه، فرزانه استاد، پروفسور، آموزگار دکتر، دبیر دانشجو، طلبه، شاگرد فارغالتحصیل حرفهای، متخصص ادبا