فریب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، فریفتن، گول زدن، چربزبانی کردن، ازراهبهدر بردن، فاسد کردن، بدآموزی کردن، دامافکندن، دام نهادن، کلاه گذاشتن، کلاه کسیرا برداشتن، کلاهبر
اتلاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ف، تضییع، اسراف، تفریط، استهلاک، فرسایش، سایش، خسران، اضمحلال ولخرجی آسیب، زوال افساد ضایعات، زباله، آشغال، فاضلاب، اگزوز
سرپیچیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ی، سرکشی، نافرمانی، عدم اطاعت، تمرد، گردنکشی، عصیان، عدم تمایل، اکراه، اعلان جنگ ایستادگی، ضدیت، بدقولی، پیمانشکنی اجتناب، اعراض، عدو
فاسد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دن، ازراهبهدر کردن، منحرف کردن، بیراه کردن، بهبیراهه کشیدن (کشاندن، انداختن)، بهضلالتکشاندن، بدآموزی کردن، فاسد کردن، بهفساد کشاندن، اغوا کر