پختوپزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پز، آشپزی، طبخ، طباخی وسایل پخت‌وپز: کباب، سیخ، منقل، انبر، ذغال، بادبزن، مجمره (مجمر)، آتشدان آرام‌پز، اجاق، کوره ماهیتابه، دیگ، قابلمه، ملاقه، کفگ
پختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پخت کردن، آشپزیکردن، طبخ کردن کباب کردن، برشته کردن، بریان کردن، سرخ کردن، تفت دادن، داغ کردن، بو دادن بار گذاشتن(گذاردن)، بار کردن، به‌دم پختن، دم
علم غذافرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ذا، گاسترونومی، فنآشپزی، خوشمزگی آشپز، طباخ، آشپزباشی، قهوه‌چی، چایچی آشپزی، پخت‌وپز▼
آمیختگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت میختگی، مخلوط بودن، آمیزش، تخلیط، درمیان همدیگر بودن، میان بافت متقاطع ادغام، امتزاج، ملغمه‌سازی، تلفیق، یکپارچگی، اتحاد، ترکیب گداختگی، فوزیون، آلی
محل فاضلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اب، سینک آشپزخانه، راهآب، مجرای فاضلاب، اگو، آبشی، منجلاب آشغال‌دان، آشغال‌دانی، زباله‌دان، آشغال