آشتی دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) شتی دادن، آرامش برقرار کردن، تسکین دادن، فرونشاندن، میانجیگری کردن، میانجی شدن
آتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان آتی، آینده، بعدی، آتیه مقرر، طبق برنامه، منتظره، موعود، مقدر، ازپیش تعیینشده، جبری قریبالوقوع، درراه، درشرف (وقوع) نزدیک، احتمالی، بالقوه، ممکن، م
آتشینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ور، مشتعل، مشتعلشونده، محترق، محترقه، افروخته، آذرین، آتشبار، آتشفشان، سوزنده، سوزاننده، آتشی، پرحرارت، داغ، هولناک
وقایع آتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر آتی، وقایع آینده، عاقبت، آینده، سرنوشت، قضاوقدر، نصیب، قسمت، تقدیر، شانس قطعیت فال انتظار مقصود، هدف شمشير دموکلس، تهدید آتیۀ نزدیک، نزدیکی، تقرب آ
اسلحۀ آتشینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آتشین، اسلحۀ دستی، تفنگ▼، اسلحۀ پرتابی▲ کالیبر ماشه، قنداق، گلنگدن، مگسک، خان، خازن، خشاب
صلحکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آشتی کردن، ترکمخاصمه کردن، بهمخاصمه پایان دادن، آتشبس دادن، مکث کردن، فراموش کردن، شمشیررا غلاف کردن، سلاحرا برزمین گذاشتن ا
صلحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) رامش، آشتی، صفا، صلح وصفا، سازش، آسایش، امنیت، عافیت، آسودگی، آرامش آشتی، مصالحه، متارکه، مسالمت، برقراری صلح سازش سازگاری، هما
شخص صلحطلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) صلحطلب، آشتیجو، هواخواهصلح گرین پیس، صلح سبز
لیبیدوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ۀ زندگی، اشتیاق، تمنا، میل جنسی، شهوت، هوا وهوس، شور، شوق، جوش، رابطۀ جنسی ممنوع کامگیری، تمتع، برخورداری، استفاده