آسیابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اب، آسیا لهکننده، خردکننده، پودرکننده، آبمیوهگیری هاون، سوهان، سمباته، رنده آردبیز، الککننده آسیای آبی، آسیای بادی، دستی، اسبی، برقی آسیاب
احیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی د، رستاخیز، زندهسازی، ازسرگیری، دوبارگی، نوسازی، تازگی، حیات نو نقاهت، برگشت تنفس مصنوعی احیایشیمیایی رستاخیز، رستخیز، قیامت، محشر، [معاد ◄
آسیابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اب، آسیا لهکننده، خردکننده، پودرکننده، آبمیوهگیری هاون، سوهان، سمباته، رنده آردبیز، الککننده آسیای آبی، آسیای بادی، دستی، اسبی، برقی آسیاب
پودر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کردن، آسیاب کردن، ساییدن، چرخ کردن، رنده کردن، آسیا کردن، آردکردن، مالیدن، ساییدن و نرم کردن، خوردن
بهنوبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، نوبتی، گهی پشتبرزین و گه زین بهپشت، آسیا بهنوبت، یکی یکی، اللهم بیربیر
پودرشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ده، لِه، ساییده، آسیابشده، آبساب، آشولاش، خردوخمیر، چرخشده، خمیری، ازهم پاشیده
کمک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کمک کردن، یاری کردن، دست کمکدراز کردن، همکاری کردن راه آمدن وام دادن آب به آسیاب کسی ریختن، کمک دادن، کمک رساندن، یاری دادن، یا