آهستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] آهسته، کُند، مثل حلزون شَل، یکپا بطئی، تدریجی، دیر، خزنده، متناوب، ادواری پایین، آرام، ملایم، باوقار، متین
آهسته رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت هسته رفتن، کند رفتن، خرامیدن، خزیدن، پیاده رفتن، قدم زدن آهسته آمدن، چکهکردن، چکیدن شناور بودن متناوب بودن
رقم کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قم کاهنده، نقصان، استهلاک، هزینۀ استهلاک، تنزل، کاهش برش، قاچ کسر، تخفیف کسری، کمفروشی تمامراه را نرفتن کمیابی غرامت، جریمه نشت، خروجی آبرفتن، کوتا
اتلاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ف، تضییع، اسراف، تفریط، استهلاک، فرسایش، سایش، خسران، اضمحلال ولخرجی آسیب، زوال افساد ضایعات، زباله، آشغال، فاضلاب، اگزوز
آسیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ضربوجرح، ضایع کردن، تضییع، فرسایش، استهلاک، سایش، اتلاف، بدی، سوء استفاده صدمه، ضرب، جرح زیان، ضرر، مضرت، خسران ازالۀ بکارت آفت، بلا، فتنه،
کاهشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کاهش، نقصان، تنزل، کمشدن، پسرفت ترتیب نزولی، سری اُفت، فساد، غوطه، سقوط کاهش ارزش، استهلاک، فرسایش، افول، زوال ضعف، فقر رقم کاهنده اتلاف تحدید جریمه
دستکم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال کم گرفتن، کم برآوردکردن، تخمین کم، تخمین بدبینانه، تخمین محتاطانه، تقویم محتاطانه، احتیاط، میانهروی، ملایمت کتمان حقیقت کاهش ارزش، استهلاک