آرزوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی هوس، جاه، آرمان، هدف، خیال، رویا، آیندهنگری، وهم طمع، مقصود، منظور، داعیه، قصد خواهش، مراد، کام، حسرت، تمنا، تقاضا، التماس معشوق، محبوب، مطل
میل داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اشتن، خواستن، آرزو کردن، آرزو داشتن، آرزومند بودن، آرزوی چیزی را درسر پختن، اشتیاق داشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن، نیاز داشتن امر کردن، طلب
ارادهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هکردن، امر کردن، ارادهداشتن، اختیار داشتن، مخیر بودن، مایل بودن، دلش خواستن، آزاد بودن، انتخابکردن قصدکردن، آرزو کردن، میل داشتن تصمیم
راغب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام غب بودن، آمادۀ انجام کاریبودن، داوطلب بودن، تقبّل کردن، قبول زحمت کردن، رغبت داشتن، اراده کردن نظرداشتن، قصد کردن، همراهی کردن، رضایت دا
مالپرستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اندوزی، سودجویی، مالاندوزی، احتکار، حرص، آز، طمع، افزونخواهی، زیادهجویی، افزونطلبی، میل(اشتیاق) حسرت، رویا، هوس، آرزو پولکی بودن انبار ک
دلسرد شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه سرد شدن، مأیوس شدن، بیشازاینانتظار داشتن، قال گذاشته شدن، دست از پا درازتر آمدن، آرزو به(در) دلِش ماندن، موفق نشدن ناکام ماندن، آرزو بهگور