اکراه داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام شتن، اززیرکاری دررفتن، عار داشتن، مورد تحمیل قرار گرفتن، اخ کردن، میل نداشتن، امتناع کردن، ملاحظاتی داشتن، مخالفتکردن، اعتراض کردن، ضدیت
کثیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی آلوده، نجس، چرک، چرکین، آردی، گردگرفته، نارُفته، پلید تیره، گلی، لجنی، باتلاقی چرکآلود، ریمآلود، لچر ادراری اخی، اخ بهم ریخته، آشفته
مقاومت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) اومت کردن، ایستادگی کردن، ایستادن، تاب آوردن، آخ نگفتن، طاقت آوردن، پایداری کردن مخالفت کردن، ضدیت کردن، مانع شدن، بهمبارزه طل