آبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، فیلی، سرمهای، آسمانی، فیروزهای، آبی نفتی، کبود، ارغوانی، نیلگون، ازرق، لاجوردی، اطلسی
بازیهای آبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بی، شنا، آبتنی، واترپلو، اسکی روی آب، قایقرانی، موجسواری، سرفینگ شنا، کرال، سینه، پشت، قورباغه، پروانه، پاپیون، دوچرخه، سُرخوردن، آببازی کانو، کای
آبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ب، ماء، آب آشامیدنی، آب معدنی، آب نمک، محلول آب آشدوزو جریان آب، سیل، باران، چشمه، قنات، آبشار اَشکال آب، یخ، برف دریا، اقیانوس، دریاچه، رودخ
آب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] آب دادن، آبیاری کردن آب افزودن، رقیق کردن، خیس کردن، اخته کردن، آبکشی کردن، تَر کردن، نَم کردن ریختن، چکیدن آب انداختن، آب بهجایی انداختن
آبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، فیلی، سرمهای، آسمانی، فیروزهای، آبی نفتی، کبود، ارغوانی، نیلگون، ازرق، لاجوردی، اطلسی
مربوط بهآبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی بهآب، آبی، آبکی، رقیق، کمرنگ، مرطوب، تَر، نمناک، نمدار، نم، ئیدرو پُرآب، خیس، آبدار، شل، نازک، نرم روان، سیال، مایع هیدراته آبکش
انحلالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل، محلول درست کردن، دمکردن، خیساندن حلّالیت، حلشوندگی، انحلالپذیری اسامی محلولها: محلول آبی، آبنمک، آبقند، آبنباتداغ، مایعات، آلیاژ همز