آبدیده کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام کردن، بیحس کردن، سختکردن، ساکت کردن، ازشکل طبیعی خارج کردن، مبتذل کردن
محیط شفاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی هوا، آب، کریستال، بلوره، الماس، برلیان، تور، حریر شیشه، آبگینه، زجاج، مینا، بلور، ویترای بطری، جام، کاسه آیینه عدسی، دستگاه نوری منشور انکسار، ش
نیمهمایعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یع، آبگونه، لزج، لیز، غلیظ، چسبناک، چسبنده، ویسکوز، مخاطی، مخاطدار، بُرهبُره، لختهلخته
غلظتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی لظت، حالت نیمهمایعی، آبگونگی، آبگونهوار بودن، گرانروی، چسبندگی▼
آبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ب، ماء، آب آشامیدنی، آب معدنی، آب نمک، محلول آب آشدوزو جریان آب، سیل، باران، چشمه، قنات، آبشار اَشکال آب، یخ، برف دریا، اقیانوس، دریاچه، رودخ
سخت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی دن، آبدیده کردن، آبدادن، آهار زدن، تقویت کردن یخزدن، سردکردن