غل وزنجیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام نجیر کردن، زنجیر کردن، دستبندزدن، بخو کردن (زدن)
غلاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بوبات، بنشن، آجیلآش، باروبنشن، بقول دانه، حبه، تخم، تخمه، غله ارزن، برنج، بلال، ذرت، لپه، نخود گندم، جو، بلغور لوبیا، عدس، ماش، باقلا (باقالی، باقال
غلظتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی لظت، حالت نیمهمایعی، آبگونگی، آبگونهوار بودن، گرانروی، چسبندگی▼