حَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّ، غایت، نهایت، اندازه، مرز، ساحل، کناره، انتها حدود، حریم، کنار، آستانه محدودیت تعریف، تعیین مرز، مرزبندی، نشانگذاری مرز، دیوارکشی، محوطهسازی، تع
روح دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ن، روحیه دادن، سرزندهکردن، قوت قلب دادن، احیا کردن، زنده کردن
داروی محرک (تیزکنندۀ حواسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت وی محرک (تیزکنندۀ حواس، نیروزا) داروی محرّک، نیروبخش
وحدتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دت، یگانگی، یکتایی، وحدانیت، احدیت، مطلقیت، سادگی پیوستگی، ائتلاف، اتحاد، یکپارچگی، همکاری، اتفاق، اتفاق قول، اتفاق نظر، هماهنگی، همبستگی، کل یکتایی،