مردگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی درگذشتگان، اموات، شهدا، رفتگان، اسیرخاک، متوفیات قهرمان، شهید نیاکان ◄ ولی شبح، جسد
مردودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ] مردود، ردّشده، مذموم برگشتی، مستردشده، برگشت خورده، نکوهیده ناباب، نامناسب ناشايسته، فاقدشرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابلقبول، انتخاب نشد
مرد ازدواج نکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اج نکرده، عزب، مجرد، یالقوز، راهب، زاهد، تارک دنیا ضد بشر، آدم تنها
مردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی مرحوم، شهید، خدابیامرز، شادروان، قربانی، ناکام، جوانمرگشده، مدفون، کشتهشده میت غریق