بدآموزی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آموزی کردن، ازراه بهدربردن، گمراه کردن، فاسد کردن، منحرف کردن، اغفال کردن، فریب دادن تصویر غلط دادن، دروغ گفتن، ماستمالی کردن، خطا کردن بدآم
بدآموزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آموزش دروغ، هدایتغلط، تربیت غلط، مغزشویی، شستوشوی مغزی، شستشوی مغزی، تحمیق، اغفال، فریب دادن، گول زدن، استحمار، عوامفریبی، فریب اطلاعات ناد
مزیّنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، دکور شده، پیراسته، مرصع، مهذب، طلاکاری شده، مرواریددوزی، مرواریدنشان، مرواریدی، مطلا، معرق ملون اتوکشیده، مرتب، منظم منقش، دارای نقشونگار
موفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل و، گیس، زلف، جعد، طره رنگ و صفات مو: مشکی، پرکلاغی، خرمایی، طلایی، بلوند، روشن، بور، سفید، شرابی، مشکرده، هایلایت ریش، محاسن، تهریش، ریش بزی، ریش پ