قدرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت درت، زور، اقتدار، یارا، تاب، توان شدت، زنندگی، گزندگی، تُندی [محرکها] اقتدار سیاسی، دیکتاتوری، زور تحمل، صلابت، استواری، سختی (سفتی) استقامت، استحکا
قدرت را در دست گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام در دست گرفتن، زمام امور را در دست گرفتن، برتخت سلطنت نشستن، تاج پادشاهی را برسر نهادن، تصدیکاری را بهعهده گرفتن، غصب کردن، کودتا کردن
قدغن کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص کردن، ممنوع داشتن، جلوگیری کردن، وتوکردن، حرام اعلام کردن، تحریم کردن، بایکوت کردن، منع کردن، امتناع کردن، لغو کردن
قدرندانستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی سته، قدرنشناخته، فراموششده، بیپاداش، حقخورده، ویژگی آنکه حقش خورده شده
حقوقدانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات قوقدان، فقیه، قانوندان، مشاور حقوقی، متخصص حقوق جزایی، حقوقدان کیفری