درشُرُفِ وقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر فِ وقوع، قریبالوقوع، درراه، مقدّر، پیشگویی شده، پیشبینی شده، درشُرُف، آینده، آمادۀ ارائه، آتی 124 نزدیک، نزدیکشونده حتمی، ناچار، ناگزیر، اجتناب
قفلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل، دکمه، قزن، دکمه فشاری (قابلمهای)، سنجاق قفلی، دکمۀ سردست [ تزیینات لباس 844] گیرۀ کاغذ، سنجاق سر، گل سَر سوزن، میخ، سنجاق، پونز، گلمیخ، قلاب، ن
توقف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم توقف کردن، ادامه ندادن، بازایستادن، بهتناوب عمل کردن، مکث داشتن ازبحث منحرف شدن، داستان را رها کردن تحرک نداشتن ◄ متوقف شدن
متوقف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ردن، وقفه ایجاد کردن، مداخله کردن، پامیان گذاردن، درمیان آمدن، دخالت کردن گسیختن، بریدن، معترض شدن، جدا شدن
توقففرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر م] توقف، وقفه تعویق، تأخیر، معطلی، لنگی عدم تداوم ایست▼، قرار، سکون، بازماند مهلت خواستن، استمهال عدم تحرک پارک، پارک دوبله