تداومفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم وم، تسلسل، تکرار، استمرار، پیوستگی، توالی، ترتیب، ممارست یکنواختی، همگنی همیشگی بودن، ابدیت افزایش جریان، روند، گرایش عادت دایرهای بودن، دَوَران ترت
تداوم داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم اوم داشتن، تسلسل داشتن، لاینقطع ادامه داشتن، استمرار داشتن، درپی آمدن، صف بستن، ازپی آمدن ادامه پیدا کردن، ادامه یافتن، برقرار بودن، دنبال شدن، قطع ن
تداوم بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر م بخشیدن، نگهداشتن، زندهنگهداشتن وزن چیزی را تحمل کردن، تقویتکردن، نگاه داشتن نگهداری کردن، ابقا کردن، حفظ کردن طول دادن، کشدادن، طولانی کردن ◄ طول
تدریجاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ً، بهتدریج، بهمرور، کمکم، اندکاندک درحال نقصان، کمتروکمتر گاهی، بعضی اوقات، هرازگاه