هرازگاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان سم] هرازگاهی بیقراری، افتوخیز، پراکندگی، بیترتیبی، بینظمی نامنظم بودن، گهگاهی بودن، رقصیدن، لرزیدن، لرزان بودن، سوسو زدن، بال زدن، پَرپَر زدن، پ
بدخواهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی واهی، بداندیشی، دشمنی، خباثت، رذالت، طینت بد، خبث طینت، کینهتوزی مایۀ هلاک، رنجش، غبطه چشم زخم، طلسم نامهربانی، بیمحبتی، بیمهری، بیا
دادخواهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات واهی، تظلم، دادجویی، مرافعه، اعادۀ حیثیت، شکایت، اعلام جرم، منازعه، مناقشه دعوای حقوقی، اقدام قضایی، مناقشه حقوقی موضوع دعوی، متنازع فیه، موضوع
دادخواهی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دخواهی کردن، عارض شدن، دعویکردن، مطالبه کردن، وکیل کردن، وکیل گرفتن، تعقیب قانونی کردن امضا جمع کردن مطرح کردن، شکایت کردن