واگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت واگرایی، ازهم دور شدن، انشعاب، انحراف، اختلاف پخش، تشعشع، پراکندگی، انفجار، شکافت، تفرق دوراهی، شاخه اشعه، شعاع نورانی ≠ جداسازی
اجرافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل نیل، ادا، ایفا، اقامه، ارتکاب، وصال، راه اندازی، فیصله، حلوفصل کنش، حرکت، کار انجامشده، فعل ایفای تعهدات، ادای وظایف، اتمام▲، موفقیت اقدام، م