گیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) گره، محذور(محظور)، گرفتاری، مخمصه، دردسر، مزاحمت، ناراحتی، بدبختی، دشواری
ویرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت محل تخریب، خرابه، آوار، برهوت، وادی، بیابان مسلخ، کشتارگاه منطقۀ زلزلهزده، زلزله، بلا، خشونت، مایۀ هلاک محلانفجار، محل موشکزده، منطقۀ جنگزده، محل
ویرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، نابودی، هلاکت، تباهی، فنا، هلاک، نیستی، عدم، شکست، ادبار، فلاکت فروپاشی، انقلاب کشتیشکستگی، فروریزی، اضمحلال، زوال ناک آوت، ضربه
ویرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تصحیح، اِدیت، اصلاح، نمونهخوانی، غلطگیری نشانههایویرایشی، علامات تصحیح ویراستار، مصحح، نمونهخوان، ادیتور، غلطگیر،
گیرندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ریافتکننده، دریافتکنندۀ پول، صندوق، صندوقدار، تحویلدار، امین، نماینده حقوقبگیر، فروشنده، بستانکار گیرندۀ علائم، آنتن، آنتنمرکزی، آنتن ب