غوغافرهنگ مترادف و متضاد۱. شور ۲. آشوب، ازدحام، المشنگه، جنجال، خروش، دادوبیداد، سروصدا، غریو، غلغله، فغان، ولوله، همهمه، هنگامه، هیاهو ۳. آوازه، بانگ ≠ آرامش، سکوت
غوغاگرفرهنگ مترادف و متضادپرخاشگر، دعواطلب، ستیزهجو، شرطلب، غوغاطلب، فتنهگر، ماجراجو، مفسدهجو ≠ آرامشطلب، سلیم، مصلح
غوثفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعانت، امداد، پناهدهی، دستگیری، فریادرسی، مساعدت، یاری ۲. پناه، ملجا ۳. فریادرس